صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب» ثبت شده است

بعدها طاهره خانم برای عزیز تعریف کرده بود که صبح ۱۴ خرداد با صدای شکستن شیشه خانه‌ش بیدار شده بود.
چند تا جوان رهگذر، متلک گویان، مادر دو شهید را در خانه‌اش آزرده بودند که خمینی هم رفت و کارتان تمام است.
من خودم آن صبح گرم خرداد ۶۸ را با صف طولانی نانوایی محله‌مان به خاطر می‌آورم که مردم از ترس قحطی ‌و بلوای ایران بدون خمینی، بیرون ریخته بودند و نان ذخیره می‌کردند.
*
در آن دهه اول که کوره جنگ داغ بود و تربیت دینی در مدرسه و مسجد و جبهه رونقی داشت، هنوز تفاله‌های طاغوت از سر و روی مردمان شهر من پاک نشده بود.
چه انتظاری دارم که سی سال بعدش، که تربیت را فدای همه‌ی چیزهای دیگر کرده‌ایم، قرتی‌ها و لختی‌های بی‌تربیت، کف خیابان عربده نکشند و موالید تفاله‌های طاغوت در مدرسه و دانشگاه هرزگی نکنند؟

# انقلاب

# فرهنگ

  • :: کودکی
  • ۱ نظر
  • سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹
  • :: بداهه
«من از مدرسه آمده‌ام و به مدرسه باز می‌گردم...»
جانشین دادستان مدام سرش را تکان می‌داد و وزیر سابق زیرچشمی نگاهم می‌کرد و لبخند می‌زد. سایر حاضران از وزارت فلان و بیسار هم گاهی می‌خندیدند و گاهی با تعجب نگاهم می‌کردند. وقتی سخنرانی کوتاهم تمام شد، دکتر وزیر سابق به شجاعتم در بیان مطالب آفرین گفت؛ چون معمولاً اقلیت‌های مذهبی این‌طوری پرخاش نمی‌کنند. البته شاید او هم توی دلش آرزو می کرد که مثل من هیچ‌کاره بود و می‌توانست حرف دلش را راحت‌تر بزند.
این از تنها مزایای هیچ کاره بودن است.

# انقلاب

# فرهنگ

  • ۱ نظر
  • سه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۸
  • :: بداهه

از سن و سال من گذشته که وسط هفته کتاب چهارصد صفحه‌ای خاطرات جنگی دست بگیرم و تمامش را به دقت بخوانم. نشان به آن نشان که هیچ کدام از کتاب‌های حجیم معروف این سال‌ها مثل «دا» و «پایی که جا ماند» و «بیست و سه نفر» و غیره را کامل نخوانده‌ام.
با این یکی هم اول همین معامله را کردم. باز کردم و یک‌جایی وسط‌هایش را خط بردم. بعد از بیست دقیقه به این نتیجه رسیدم که کار نیکو کردن از پر کردن است. مثل بچه‌ی آدم برگشتم و از اول تا آخر را با نویسنده‌ی خوش ذوق و چیره‌دست کتاب همراه خاطرات آدمی شدم که تا آخر هم بالاخره راست و حسینی نمی‌گوید اسم و فامیلش چیست!
«پوتین‌قرمزها» روایت دقیق و اعجاب‌آور حضور اسیران و نظامیان پناهنده عراقی در ایران است. روایتی انسانی که سال‌هاست دنبالش بودم تا بفهمم آن‌طرف خاکریزهای ما چه خبر بوده است. لابلای این روایت، به دنیای درونی راوی و قصه‌های تلخ و شیرین کودکی‌اش سرک می‌کشد و داستانی کامل و جذاب می‌سازد.

# انقلاب

# جنگ

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۸
  • :: کتاب

بعد از مدت‌ها دوباره کتابی کاغذی وسوسه‌ام کرد که دو سه شب در خانه لابلای شلوغ‌بازی بچه‌ها و چشم‌غرّه‌های مادر بچه‌ها، غرق ماجراهای سفری شجاعانه و روایتی منصفانه از خوارج قرن بیست و یکم بشوم.
یورگن تودنهوفر که بعد از خواندن سفرنامه‌اش به عراق سوریه‌ی تحت حکومت داعش حتماً تحسینش خواهید کرد، از مؤمنان مسیحی آخرالزمانی است که جلوتر از هر مسلمانی به دفاع از قرآن و رسول اکرم (ص) برخاسته و هزینه‌های این حق‌گویی و حق‌جویی را نیز پرداخته است. برای آشنایی با این مرد آلمانیِ مصمم و منصف حتماً My Journey into the Heart of Terror: Ten Days in the Islamic State را بخوانید.
دو ترجمه به فارسی از این کناب موجود است که نسخه‌ای که من خواندم در سیصد صفحه کاری از انتشارات مهراندیش و با ترجمه‌ی آقای رحمان افشاری بود. مترجمی وسواسی که پاورقی‌هایش نقش مهمی در تفهیم مطالب کتاب دارد.

# انقلاب

# غرب

# فرهنگ

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۷
  • :: کتاب

خلاصه وضعیت مملکت به شرح فوق تقدیم می‌گردد.
زیاده عرضی نیست.

# انقلاب

# فرهنگ

  • :: بداهه
  • :: نغز

مثالی می‌زنم:
«شما وارد اتاق تاریکی شده‌اید و بوی تعفن همه‌جا را گرفته است. چراغ قوه‌ای روشن می‌کنید و در گوشه و کنار اتاق به دنبال زباله‌ای یا لاشه‌ای یا غذای فاسدی می‌گردید. اگر منبع آلودگی را پیدا کردید آن را بیرون می‌اندازید.»
به این می گوییم: «مبارزه با فساد»
«شما وارد اتاق تاریکی شده‌اید و بوی تعفن همه‌جا را گرفته است. پرده‌ها را از جلوی پنجره کنار می‌زنید و دریچه‌ها را می‌گشایید تا آفتاب مستقیم به داخل بتابد. منشأ آلودگی دیده می‌شود و بخش مهمی از آن در پرتو نور خورشید مضمحل می‌شود.»
به این می‌گوییم: «شفافیت»

# انقلاب

# شفافیت

# فرهنگ

  • ۳ نظر
  • چهارشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۶
  • :: بداهه

- انتشار خلاصه‌ی فهرست هزینه‌های انتخاباتی و منابع تأمین آن (منابع بیش از ده میلیون تومان)
- انتشار فهرست اموال منقول و غیرمنقول خود، همسر، فرزندان، اقوام درجه یک و بستگان تحت تکفل رییس‌جمهور و تمامی اعضای هیأت دولت و به روزآوری سالانه‌ی آن
- انتشار جدول حقوق، مزایا و وام‌های دریافتی رییس جمهور و تمامی اعضای هیأت دولت، مدیران و معاونان کلیه سازمان‌ها، ادارات و بانک‌های دولتی به صورت ماهانه
- انتشار فهرست هدایای دریافتی (بالای ۵۰۰ هزار تومان) از هر نهاد خصوصی یا عمومی در طول دوره‌ی مسؤولیت تمامی اعضای هیأت دولت، مدیران و معاونان کلیه سازمان‌ها و ادارات و بانک‌های دولتی حداکثر دو ماه پس از دریافت
- تلاش برای اجرای شفافیت (مشابه موارد بالا) در مورد نمایندگان مجلس و مدیران و مسؤولان تمامی بخش‌های غیردولتی، شبه دولتی و عمومی

# انقلاب

# شفافیت

# فرهنگ

  • ۳ نظر
  • يكشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۶
  • :: بداهه

بی‌درنگ به کسی رأی خواهم داد که:

۱- چاق نباشد. -و پیر البته-
۲- برنامه‌ی دقیق و عزمی استوار برای «شفاف‌سازی» فضای اقتصاد و سیاست ایران داشته باشد.
۳- «شفاف‌سازی» را از خودش و اطرافیانش شروع کند.

در رأی دادن به دیگری حتماً بسیار درنگ خواهم کرد.

# انقلاب

# شفافیت

# فرهنگ

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۶
  • :: بداهه

این شب‌ها،
پخش دوباره‌ی وضعیت سفید،
بیشتر از آن‌که تمسخر کیمیایی باشد که چند دقیقه قبل از آن تکرار می‌شود،
هجو جشنواره کثیف فیلم فجر است.
جشنواره‌ای که هیچ چیزی از زندگی ما آدم‌های معمولی تویش نیست:
نه در کاخش؛ نه در کوخش.
الفاتحه.

# انقلاب

# سینما

# هنر

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۵
  • :: بداهه
جمهوری اسلامی ایران
وزارت آموزش و پرورش
سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی
دفتر تألیف کتاب‌های درسی عمومی و متوسطه نظری

و کتاب تازه‌ای که نویسندگان بیست و چند ساله دارد. تو خیال کن لشکری که فرمانده‌ی بیست و چند ساله دارد. تو خیال کن مثلاً حسن باقری...
اگر انقلاب فرزندان خود را می‌خورد؛ این‌قدر هست که فرزندان جدیدی هم می‌زاید.

# انقلاب

# سواد رسانه‌ای

# ققنوس

  • ۲ نظر
  • دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵
  • :: بداهه
  • :: نغز

یک روز که خیلی دلتان از زمین و زمان گرفته بود؛
یک روز که خیلی روی خاک احساس غربت و بی‌کسی می‌کردید؛
یک روز که سینه‌تان سنگین و چشم‌تان بارانی بود؛
صد و ده کیلومتر از تهران فاصله بگیرید و نرسیده به قم بروید بهشت معصومه -علیهاسلام-
اگر پنجشنبه عصر باشد که بهتر؛
پاتوق زن‌ها و بچه‌ها و جوانان و نوجوانان هزاره؛
هر یکی در غم همسری یا پدری یا برادری یا رفیقی؛
همه جوان؛ همه غصه‌دار؛ همه تنها؛ همه آدم.
*
یک روز دسته‌ی سینه زنی ببریم و برایشان عزاداری کنیم. بلکه دلشان وا شد. بلکه دلمان وا شد.

# انقلاب

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵
  • :: بداهه

 

شنبه هفتم شهریور ۹۵:
جمعی از مدیران رادیو معارف با حضور در دفتر آیت الله قربانعلی دری نجف آبادی، نماینده ولی فقیه در استان مرکزی و امام جمعه اراک با ایشان دیدار و از همکاری مؤثر و مستمر ایشان و ارائه مباحث کارشناسی در برنامه های رادیو معارف قدردانی کردند. +

سه‌شنبه نهم شهریور ۹۵:
مدیران و برنامه سازان رادیو معارف با آیت‌الله یزدی، رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دیدار کردند. +

پنجشنبه یازدهم شهریور ۹۵:
رئیس سازمان صدا و سیما در سفر به قم با آیات عظام صافی‌گلپایگانی، نوری‌همدانی، مکارم‌شیرازی، موسوی اردبیلی و حجت الاسلام والمسلمین سعیدی تولیت آستان مقدس حضرت معصومه (س) ملاقات کرد. دکتر علی عسکری، رئیس رسانه ملی در ادامه دیدارهای خود با مراجع عظام در قم، عصر پنجشنبه به دیدار آیات عظام سبحانی، علوی گرگانی و هاشمی‌شاهرودی رفت. + +

دوشنبه پانزدهم شهریور ۹۵:
با دستور رئیس سازمان صداوسیما، شبکه رادیویی معارف به جمع شبکه های رادیویی معاونت صدای رسانه ملی ملحق شد. +
 

# اداره

# انقلاب

# رسانه

  • ۲ نظر
  • دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۵
  • :: روایت امروز
  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۲ شهریور ۱۳۹۵
  • :: روایت امروز

تصاویر گرفته شده از حراج‌های تهران اولین نمونه‌های رسمی از گردهمایی‌های اختصاصی و علنی طبقه‌ای جدید از عموماً تهرانی‌ها است که در سال‌های اخیر به شکل سرسام آوری ثروت اندوخته است. اخبار حراج تهران ما را وادار می‌کنند بپرسیم چه بی عدالتی‌های اقتصادی و یا فسادی منجر به انباشت سریع سرمایه برای بخش کوچکی از جامعه به این شکل شده است؟ آن هم جامعه‌ای که سی و چند سال پیش با امید برقراری عدالت اجتماعی و اعتراض به تقسیم ناعادلانه ثروت، انقلابی بزرگ را پشت سر گذاشت.
خبر چکش خوردن یکی از “هیچ” های رومیزی پرویز تناولی به قیمت ۲۸۰ میلیون تومان چند ساعت بعد از خبر شلاق خوردن کارگران معترض به اخراج از معدن طلای آق دره منتشر شد. و در هر دوی این خبرها یک چیز روشن است: وضعیت موجود چنان تثبیت شده که دیگر ترس و خجالتی از نمایش رابطه خود با پول ندارد.
دیگر دوران خجالت از علنی کردن تسهیلات ویژه و برنامه‌های تفریحی برای ثروتمندان به سر آمده، همان‌طور که دیگر از عریان‌ترین شکل سرکوب طبقاتی، یعنی شلاق زدن کارگرانی که برای دریافت حداقل‌ها اعتراض کرده‌اند  شرمی وجود ندارد. رسانه‌ای شدن این دو در کنار هم به ما یادآوری می‌کنند که در یکی از مهم‌ترین لحظات تغییر در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ایران هستیم. شعارهای دیواری درباره مستضعفین یک به یک پاک می‌شوند و جایشان را به «کار عار نیست» های شهرداری می‌دهند. قرار است فکر کنیم آنها که در عکس‌های حراج تهران لبخند می‌زنند خیلی کار کرده‌اند و آن کارگرانی که شلاق می‌خورند تنبل و زیاده خواه بوده‌اند. اما تلاش وضعیت موجود در توجیه خود بی نتیجه است: هر دو تصویر برای ما به یک اندازه مشمئز کننده و فراموش ناشدنی است.

+

# انقلاب

# سبک زندگی

# فرهنگ

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۵
  • :: روایت امروز
  • :: ذکر

می‌پرسم: فرقشون با ما چیه؟
میگه: همه جا رو سیاه می‌بینند؛ بیش از حد محتاط هستند؛ عقل رو هم تعطیل کردند.

# انقلاب

  • ۰ نظر
  • جمعه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵
  • :: نغز
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون